زال مداین، پیرزن کوفه ، طوفان حضرت نوح(ع)

   «نی زال مداین کم از پیرزن کوفه      نی حجره ی تنگ این کمتر زتنورآن»                                                                                           

                                                        « خاقانی»                                                   

این بیت یکی از ابیات قصیده ی معروف«ایوان مداین» از شاعر گران قدر ادب فارسی خاقانی شروانی است که در موقع بازگشت از سفر حج بادیدن خرابه های « ایوان مداین» این قصیده ی استوار راسروده است.

 

زال مداین:اشاره است به حکایت پیر زنی که خانه ای در مجاورت طاق کسری داشت، وبرای راست برآوردن دیوار،نیاز به ویران کردن خانه ی اوبود.اما پیرزن به فروش خانه راضی نمی شد،ونوشیروان هم براین حال صبر کردوتحمیل برپیرزن روا نداشت وبناچارگوشه ای از دیواررا کج برآوردندتا هم قصر ساخته شود وهم برپیرزن جوری نرود(فرهنگ اساطیر،ص 323

پیرزن کوفه :اشاره است به پیرزنی که مقارن طوفان نوح ،از تنوراوآب بر تراویدو مقدّمه وآغازطوفان نوح-که طوفان آب_همین امر دانسته شده است (تاریخ بلعمی ج ،ص93)
درقرآن در سوره ی هودآیه 40آمده است:حتی اذا جاءاَمرنُا وفار التنور...آنگاه که فرمان ما فرا رسید وازتنور،آب برجوشید.

.

معنی بیت:پیرزن مداین از پیرزن کوفه کمتر نیست وخانه کوچک او از تنور پیرزن کوفه کمتر نمی باشدبه بیان دیگر هردو مایه ی عبرت هستند.


.

دپباچه گلستان بعدی

                          « طنز نامه»   دیباچه ی گلستان بعدی


سپاس دانشگاه ؟ را خدایش زیاد کند،که ترکش موجب بی مدرکی است وبه کلاس اندرش مزید بی پولی.

هر ترمی که آغاز می شود موجب  پرداخت زر است وچون پایان می یابدموجب خالی شدن جیب، پس

   در هر سالی دوترم موجود است وبر هر ترمی شهریه ای واجب.

         از جیب وتوان که برآید ؟                 کز عهده ی خرجش بدر آید؟

باران شهریه بی حسابش همه رارسیده وکلاس های لانه زنبوریش همه جا کشیده.پرده ی حیثیت

دانشجو به واسطه ی بی پولی ندرد وبا زبانی خوش وی را به بیرون دانشگاه روانه سازد.

حسابداری دانشگاه را گفته تا فرش اسکناس بگستراند ومعمار نیک بخت را فرمود تا بناهای بی شمار

رادر کوه وبیابان وروبه روی قبرستان بنا کند.

دانشجویان کارشناسی قبای پر خرج لیسانس در برگرفته واطفال پشت کنکوری را به آرزوی مدرک

کلاهی گشاد بر سر نهاده.

دیپلمه بیکاربه قدرت او لیسانسه ی بیکار ولیسانسه بیکار به تربیتش ، به
دکتری بیکارتر گشته.


ابر وباد ومه وخورشید وفلک در کارند               تا لیسانسی به کف آری وبکارش نبری

همه مانند توسر گشته وحیران                      طی شود عمر به بی حاصلی ودر بدری

در خبراست که در پایان سالیان دراز تحصیل کوزه ای سفالین کرامت کنندبا مدر کی دهان پر کُن.

تا آن را بر در کوزه نهند وآبش بنوشند.



برگرفته از نشریه نصیر .شماره دوم آذر 1376.صفحه چهارم

هم خدارا می خواهد وهم خرما

                            نگاهی به ضرب المثل «هم خدا وهم خرما»

عبارت مثلی بالا در مورد آن دسته افراد حریص و طماع به کار می رود که بخواهند از دو نفع و فایده مغایر

و مخالف یکدیگر سودمند گردند و حاضر نباشند از هیچ یک صرف نظر کنند . این گونه افراد از هر رهگذر

حتی اگر به ضرر دیگران هم منتهی شود جلب نفع شخصی را از نظر دور نمی دارند .

قبایل عرب هر کدام بتی به نام داشتند که با آداب مخصوص به زیارت آن می رفتند و قربانی تقدیم می


کردند . معروفترین بت های سرزمین عربستان عبارت بودند از : هبل بر وزن زحل ، ود بر وزن رد ، بعل بر


وزن لعل ، منت ، عزی ، سعد ، سواع ، یغوث ، یعوق ، که تقریباً کلیه قبیل عرب در زمان جاهلیت آنها را

می پرستیدند و قربانی می دادند .

علاوه بر بتهای مذکور صدها بت دیگر هم مورد ستایش و نیایش بود که ذکر اسامی آنها از حوصله و

بحث این مقاله خارج است . اما جالب ترین بت پرستی ها که مورد بحث ما می باشد بت پرستی طایفه

حنیفه بوده است زیرا کار جهل و انحطاط و گمراهی را این طایفه به جایی رسانیده بودند که بت معبود

خویش را از آرد و خرما می ساختند و آن را می پرستیدند . در یکی از سال های مجاعه و قحطی که

شدت گرسنگی به حد نهایت رسیده بود افراد قبیله حنیفه آن خدای ِخرمایی را بین خود قسمت کردند و خوردند !!

پس از این واقعه در میان سایر قبایل عرب اصطلاح «اکل ربه زمن المجاعة »رواج یافت و با تحریفی

که در این اصطلاح به عمل آمد عبارت فارسی هم خدا را می خواهد هم خرما را در میان ایرانیان به

صورت ضرب المثل درآمد .

...................

بر گرفته از وبلاگ:100100.ir

یعسوب الدین

                                 یعسوب الدین چیست؟

«یعسوب الدین» یکی از القاب زیبای مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام است.

آیا می‌دانید «یعسوب» به چه معناست؟


عرب به فرمانده‌ی زنبورهای عسل «یعسوب» می‌گوید. هنگامی که زنبورهای کارگر گل‌ها را 

 برای درست کردن عسل  می مکند و به کندو باز می‌گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار می‌گیرند.

 بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می‌ایستد. آنگاه زنبورها را بو می‌کند،

 هرزنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را  ندارد. بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع می‌شود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه 

 اوموجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد. آری امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در روز قیامت بر در

بهشت می‌ایستد، و هر کسی را که بوی ولایت آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به

بهشت محروم می‌نماید

با امید به اینکه همه مااز متمسکین به ولایت امیر المومنان باشیم.



.....................

برگرفته ازوبلاگ هیت مجازی محبان علی جان

نیم نگاهی به هفت پیکر

هفت پیکر یا هفت گنبد از جمله پنج گنج نظامی گنجه ای است. داستان شاد کامی وخوشگذرانی بهرام گور

فرزند یزدگرد است که بنابه روایت نظامی تحت پرورش نعمان عرب از اهالی یمن بالیده است. بهرام پس از مرگ

پدرش به یاری همین نعمان به ایران زمین رهسپار می شود وتاج وتخت شاهی  را باشجاعت ومهارت ِِ جنگاوری

از میان دوشیر شرزه به دست می آورد.

در این منظومه عدد«هفت» جایگاهی خاص در ایجادوساخت داستان دارد.هر روزی از هفته به رنگی وسیاره ای

منسوب است ودر هرقصری بانویی بالباسی از رنگی خاص. البته رنگ های منسوب به سیارات با عقایدعامه

منجمان در رابطه با روزها وسایرمدلولات در برخی مواردتفاوت هایی دارد که می تواند به ماخذ متفاوت نظامی

تفسیر وتوجیه شود.

سکونت  «هفت» شبه بهرام درقصری منسوب به رنگ هرروز باپیشکاری سیاره ای درآسمان که به آن رنگ وروز

وقصر وابسته است به میزبانی شاهزاده خانمی دوراز وطن که رنگ قصر  خود را به رنگ سرزمین خویش برگزیده

وروایت قصه وماجرایی سخت رمز آلودوشنیدنی وپرجاذبه که درپایان خود،رمزهای خویش را آشکار می سازد

 قدرت وتسلط طبع  نیرومندوخلاق نظامی راچنان به رخ می کشدکه خواننده را مات ومبهوت می سازد

                        شاه راهفت نازنین صنم است                         هریکی را زکشوری عَلَم است

                       هست هرکشوری به رکن واساس                   در شمارستاره ای به فیاس

 

 *موارد زیر اشاره به تقسیم بندی ومنسوب کردن ایام وهفته ها به سرزمین های خاص که ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» به تفصیل آورده است.

اقلیم

روز

ستاره/سیاره

گنبد

 اقلیم اول

 شنبه

 زحل

 گنبدسیاه

 اقلیم دوم

 پنجشنبه

مشتری

 گنبدصندلی

 اقلیم سوم

 سه شنبه

 مریخ

 گنبدسرخ

 اقلیم چهارم

 یکشنبه

 آفتاب

 گنبدزرد

 اقلیم پنجم

 جمعه

 زهره

 گنبدسپید

 اقلیم ششم

چهارشنبه

 عطارد

 گنبدپیروزه رنگ

 اقلیم هفتم

 دوشنبه

 ماه

 گنبدسبز

 




................................

پی نوشت/ هفت نگار آسمانی /گزینش وگزارش دکتر مجیدسرمدی

ادبیات جاده ای(بررسی ماشین نوشته ها)


ماشین نوشته هایک رفتارفرهنگی -اجتماعی است که درمیان رانندگان جاده ای ایران به سنتی پایداربدل شده
است.ازمنظراجتماعی وفرهنگی این مسئله اهمیت شایانی داردوگویای بسیاری از واقعیات اجتماعی وروحیات
ایرانی درزندگی وکاررانندگان وفرهنگ جاده ای است.دربررسی آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
   1-نوشتن جمله ها وعبارات مختلف برروی ماشین ها یک رفتارزبانی است که تابع انگیزه های روحی وروانی
واجتماعی متعددی است.از جمله انگیزه های عاطفی ،ارتباطی ،نقش کنش متقابل ،هنری و...
2-محتوای نوشته ها ناظربراحساس عدم امنیت ،غم غربت وتنهایی،دم غنمیت شمردن ،مروت ومردانگی و...است.
3-منبع بخش زیادی ازاین نوشته هاازگفتمان دینی ومنابع ادبی به ویژه شعرفارسی وفرهنگ عامیانه است اما
ازسخن فلاسفه وجملات مشهور رمان نویسان ،یاادبیات منثوربر روی ماشین هاکمتردیده می شود
.4-این نوشته هابراساس نوع ماشین،خصوصیات فردی وپایگاه اقتصادی واجتماعی راننده،زمان ومکان باهم فرق
دارند.درماشین های جدید ومدرن نوشته های کمتری دیده می شود.





نمونه های از ماشین نوشته ها
*پشت يک وانت بار: کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت.
* "منمشتعلعشقعليمچکنم؟" ( = من مشتعل عشق علی ام چه کنم؟)
*پشت یک کامیون درجاده نوشته بود:بوق نزن راننده خواب است.
* پشت یک مینی بوس نوشته بود: ای دل غمین مباش / شد شد، نشد نشد.
*پشت یک وانت"به روز تنگدستی آشنا بيگانه می گردد". 
*- راديات قلب من از عشق تو جوش آمدست / گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم.
*پشت کاميون نوشته : دريای غم اردک ندارد.
*منتظر ماشین نوشته های جالب شماهستیم.
.....................................................................................................
پی نوشت:آیین نگارش،مقاله علمی-پزوهشی دکتر محمودفتوحی
وب سایت زبان وادبیات فارسی(آریاادیب)

گلبرگ های از مقامات حریری

کتاب «مقامات حریری» از کتب مشهوری است که داستان اعمال و فعالیت های دو شخصیت خیالی به نامهای حارث بن همام و ابوزید سروجی را شرح می دهد.

این کتاب بین سال های 495 تا 504 هجری قمری به زبان عربی نوشته شده اند؛ اگر چه انتظار نمی رفت که چنین کتابی، با اسلوب ادبی و داشتن اطلاعات بسیار، بتواند محبوبیت همگانی کلیله و دمنه را به دست آورد؛اما بی درنگ پس از اتمام آن در قرن ششم هجری، به صورت نمونه فصاحت و رسایی، بسیارمشهور شد

    یواقیتُ الصلات اعلقُ بقلبکَ من مواقیتِ ا لصلاهِ :                                           یاقوت های عطایا  دل آویزترازاوقات نماز

           و         مغالاه الصدقاتِ آثرُعندک من موالاهَ الصدقاتُ  :                                 سنگین ترکردن مهریه ها درنظرت خوشایند تر از پشت سرهم دادن صدقات است.

وصحافٌ الالوانِِِ  اشهی الیکَ من صحائف الادیان  

      .  وکاسه های پهن رنگین درنظرت خوشایند تراست ازکتاب های ادیان

و       دعابهُ الاقران آنسُ من تلاوه َالقرآن                                                          شوخی بایاران درنظرت انس دهنده ترازتلاوت قرآن است    .

                

معنای لغوی آسمان

آسمان آشنای دیرینه ماست.آسمان رازدارکهن عالم هستی است.آسمان دیده بان تاریخ بشریت است.

در فرهنگ های لغت از آسمان با این تعابیر یاد می شود:

  • ( اسم ) 1- فضای لایتناهی که منظومه ها و صورتهای فلکی در آن قرار دارند 2 - مجموعه. افلاک در نظر قدما سمائ سپهر. 3 - هر یک از طبقات هفتگانه یا نه گان. افلاک در نظر قدما فلک . 4 - قسمتی از فضا که مانند سرپوش بالای سر ما قرار دارد . و...اما به راستی معنای لغوی آسمان چیست؟
  • آس :یعنی سنگ         مان :پسوند شباهت یعنی مانستن ومانند

  • یعنی آسمان مانند سنگی  فضا را پوشانده است.البته این معنی لغوی آن است.
  • شواهداین مطلب:

  • آسیاب :   سنگی که با آب بچرخد.

  • دستاس:   سنگی که با دست بچرخد(آسیاب دستی)

  • خراس:      سنگی که با خر بچرخد.
  • انواع سخن

    1-میزگرد:این روش را مورخان به((کینگ آرتور))زمامدار انگلیس(قرن ششم میلادی)نسبت می دهند.ظاهرا

    میزی از سنگ مرمر گرد به وی ارمغان می دهند اونیز بزرگان ونجبای کشور رادعوت کردوبه خاطر علاقه ای که به

    میز اهدایی داشته جلسه ی دیدار را اطراف آن میز برپا می داشته است وبرحسب عادت کارهای مملکت

    وپیشامدها و دشواریها  را در دور آن ،مطرح ونظر خواهی می شده است  وبر خلاف خاصیّت میز گردکه یگانگی

    ویکرنگی ودوستی وآزادگی را میرساند به کسی جز یک بار اجازه صحبت نمی دادوسرانجام هم نظر خود را اجرا

    می کرده است.

    2-گفتگوی دونفره: غربیان این روش را ((دیالوگ))گویند.در این طرز سخنوری دوتن که از نظر دانش وبینش

    واحتمالااز لحاظ سن در یک درجه انددر جایگاه خطابه قرار می گیرند.

    3-جلسه علمی:که در اصطلاح مغرب زمینی ها((سمینار))نام گرفته است،به منظور تحقیق درباره ی

    موضوعی مهّم وتوضیح وتشریح آن تشکیل می گرددویک یا چند روز ادامه پیدا می کند.

    4-سخن جویی یا سمپوزیوم: این روش که در مغرب زمین وضع شده،درجه ی والاتر سمینار یا جلسه ی بحث و تحقیق است.

    5-بحث رسمی:وآن معمولا نظر خواهی مسئول دستگاهی از همکاران خود درباره ی دشواری های اداری که

    البته موضوع وحدود سخن آشکار است وبه تنظیم برنامه قبلی نیز احساس نمی شود.

    6-مناظره:یکی از روش های خوب پرورشی وآموزشی جهان است وبرای تقویت نیروی استدلال ودقت وموقع

    شناسی اهمّیّتی به سزا دارد.درتاریخ ادبیات مادرآثار سعدی ونظامی ودر عصر ما پروین اعتصامی قطعاتی شیوا

    دیده می شود.

    راز ورمزعد40(چهل)

    در آموزه های دینی وادبی ما چهل عدد کامل ومقدسی است که دراین مقال به برخی شواهد می پردازیم:

    توجه به عدد چهل از اینجا پیداشد که در حدیث قدسی آمده :«خمرّت طینه آدم اربعین صباحاٌ» وبه این جهت

    آدمی را زاده ی چهل صبح وچهل صباح دانسته اند،چنانکه خاقانی شروانی گفته:

    به یک قیام وچهار اصل وچهل صباح که هست              ازاین سه معنی الف دال میم بی اعراب

    به  بهترین    خلف و اربعین   صباح که  پدر                    به صبح محشر  وخمسین  الف  روز حساب

    نیز خاقانی گوید:

    خاک چهل صباح سرشتی به دست صنع                      خود برزبان  لطف براندی ثنای خاک

      در حدیث نبوی آمده است:«من اخلص لله اربعین صباحاٌظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»ودر قرآن کریم

    در مورد وعده ی خداوند به موسی، میعاد ومیقات تعیین کرده ،ابتدا سی شبانه روز وبعد ده روز دیگر اضافه کردکه

    جمعاٌ چهل شبانه روز شد:«و واعدنا موسی ثلاثیت لیله ٌواتممناها بعشر فتّم میقات ربه اربعین لیلهٌ»

      همه می دانیم که پیامبر در جهل سالگی به پیامبری مبعوث شد ونیز برای نوزدان ومردگان چهلم می گیرند.

     خاقانی از اربعین مغان نیز صحبت می کند:

    مرا ز اربعین مغان چون نپرسی؟                     که چل صبح در مغسرا  می گریزم

    حافظ نیز گفته:

    که ای صوفی شراب آنگه شود صاف               که در شیشه بماند اربعینی

        در طریق سلسله ی مولویه ، رسم چنان است که طالب ورورد در آن سلسله ، بایدهزار ویک روز(سه سال)

    خدمت نمایدبراین طریق،هر سال چهل روز خدمت چهار پایان،چهل روز کناسی فقرا، چهت روزآب کشی،چهل روز

    فراشی،چهل روز هیزم کشی ريال چهت روز طباخی و...

     درپایان اربعین سرور وسالار شهیدان حضرت امام حسین  (ع) را تسلیت عرض می نماییم.