شهیدان زنده اند

 

هدف از ایجاد این وب سایت آشنایی نسل جدید بچه های ایران با نسل گذشتشون یعنی جنگ و جبهه و شهادت هست . که ما یعنی سایت شهدای ایران زمین تمام تلاش خودمون رو می کنیم تا حتی یک نفر از چند نفری که روزانه چه مستقیم و چه غیر مستقیم واردوبلاگ می شوند بتوانند مطالب وبلاگ رو که شامل عکس و ... در باره شهدا می باشد رو مطالعه کنند تا بفهمند اون جوان هایی که هم سن ما و یا حتی کوچکتر بودن پرای چی  زندگی خودشون رو فدای جنگ و مقاومت کردند.

به امید روزی که برای پاسداشت بزرگ مردی های این شهدای عزیز همه ی ما گامی حتی کوچک در راستی معرفی آنها به دیگر نسل ها برداریم و سپاس گذار آنها باشیم.

وبلاگ بچه های بازار قدیم رامشیر(  حمیدرضارئیسی)

سلام فرمانده

اجتماع بزرگ خانوادگی «سلام فرمانده» در ورزشگاه صدهزار نفری آزادی

سردار دلهابه گزارش نوید شاهد «قاسم سلیمانی» در سال ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در ا

غدیریم

عید غدیر برشما شیعیان محب علی ع مبارک باد

سااروز ورود ازادگان گرامی باد

سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی

 


بسم الله الرحمن الرحيم
ما را چه رسد كه با اين قلم‏هاي شكسته و بيان‏هاي نارسا در وصف شهيدان و جانبازان و مفقودان و اسيراني كه در جهاد في سبيل الله جان خود را فدا كرده و يا سلامت خويش را از دست داده‏اند يا به دست دشمنان اسلام اسير شده‏اند مطلبي نوشته يا سخني بگوييم؟ زبان و بيان ما عاجز از ترسيم مقام بلند پايۀ عزيزاني است كه براي اعلام كلمۀ حق و دفاع از اسلام و كشور اسلامي جان بازي نموده‏اند. .
پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهداء، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزي از آنچه فرزندان آنان به دست آورده‏اند كم نشده است. فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمّه اطهارند پيروزي و شكست براي آنها فرقي ندارد
بارالها، اسراي ما اسير جاني‏ترين دژخيم زمان مي‏باشند مقاومت آنها دنيا را شگفت زده كرده است هر چه زودتر آنها را براي خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنايت فرما. .
در اقدام شريف مادران بزرگواري كه در دامن‏هاي مطهّر خود چنين فرزنداني را تربيت كرده‏اند چه مي‏توان نثار كرد؟ و براي اسيراني كه در زندان‏هاي مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشريت فرياد مي‏كشند چگونه مي‏توان تعظيم نمود؟ .
اسرا در چنگال دژخيمان خود سرود آزادي‏اند و احرار جهان آنان را زمزمه مي‏كنند. مفقودين عزيز محور درياي بيكران خداوندي‏اند و فقراي ذاتي و دنياي دون در حسرت مقام والايشان در حيرتند. .
شما ما را با فداكاري‏ها و خدمتتان خجل كرده‏ايد شما حجّت را بر ما تمام كرده‏ايد. شما با كارهاي خودتان سبب مباهات و افتخار پيامبر اكرم (ص) شده‏ايد شما امام زمان (عج) را رو سفيد كرده‏ايد. .
شما در پيشگاه خداوند متعال مقامي داريد كه ما بايد به شما غبطه ببريم. .
شما موجب عزّت اسلام و مسلمين و مردم ايران در دنيا گشته‏ايد. شما تاريخ را با عظمت و معنويت خود زرّين و افتخار آميز كرده‏ايد. شما را ملائكه الله فراموش نخواهد كرد. .
سلام بر معلولين و مفقودين و اسراي عزيزي كه افتخار اسلام و ميهن اسلامي خويش مي‏باشند و رحمت خداوند بر اين دامن‏هاي پاكي كه پروارانند اين جوانان شيردل مي‏باشند. .
فرق است ميان آنان كه با اسراي جنگي خويش كه در حال جنگ با آنان به اسيري درآمده‏اند چون برادران خويش رفتار مي‏كنند با آناني كه با اسرايي كه از ايران گرفته‏اند و اكثر آنان مردم عرب روستاها يا شهر بوده و در جنگ دخالت نداشته‏اند آنچنان دژخيمانه رفتار مي‏‏كنند. .
خدايا، اسرا، اين شيرمردان در بند را با سلامت و پيروزي به اوطان خود باز گردان و ما را خدمت‏گذار اين ملّت و ملّت را قدرشناس زحمات شهيدانمان گردان. .
خداوند ان‏شاءالله اين اسراي ما را، اين كساني كه محبوب ما هستند، محبوب ملّت ما هستند اين معلولين را، اين اسرا را، اين تمام كساني كه در آنجا در بند هستند همۀ اينها را خداوند ان‏شاءالله آزاد كند و ما را هم به وظيفۀ خودمان آشنا كند. .
مجله آزادگان ص 6 ـ ويژه‏نامه هفتمين سالگرد ورود آزادگان به ميهن اسلامي مرداد 1376

 

صدای پای کاروان کربلا می آید

 در هر زمان و مکان زمانی لب به سخن نگشاییم. از غیبت، تهمت، دروغ و سخنان قبیح به پاسداشت این ایام پرهیز کنیم. زبان را به صلوات و ذکر و استغفار معطر کنیم، تا خداوند توفیق دهد در این ماه زیارت عاشورا، مرثیه، اشعار سینه زنی و نام مبارک سیدالشهدا (ع) بر زبانمان جاری شود. سعی کنیم مجرایی که محل گلاب ناب است، به پلیدی و کثیفی آلوده نکنیم.

باید چشم‌ها را برای اشک ریختن آماده نمود و نباید اجازه داد چشم به هرچه و هرجا و هرکس می‌خواهد نگاه کند.چشم را با نگاه به آیات قرآن، زیارت ائمه (ع)، ضریح مطهر ایشان و نام مبارکشان آماده کنیم، تا بیشتر و بهتر بتواند برای مظلومیت و مصائب حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و اهل بیت و اصحاب نازنینش اشک بریزد.

گرچه قطرات اشکی که می‌ریزیم به برکت امام حسین (ع) پاک کننده جان و روان از تمام آلودگی‌هاست، ولی ما وظیفه داریم به استقبال آن اشک رویم. به خاطر احترامی که برای اشک قائلیم، باید اشکی که برای آقا و مولایمان می‌ریزیم از چشمی پاک سرازیر شود.

باید دست را نیز زیر ذره‌بین مورد مراقبت و مواظبت قرار دهیم؛ چون قصد داریم با همین دست در ماه محرم به نام امام حسین (ع)، حضرت علی اکبر، علی اصغر و زینب کبری (ع) ابراز ارادت و محبت کنیم و بر سر و سینه زنیم. با همین دست اشک چشمانمان را پاک کنیم، و بر پیشانی دست ماتم بگذاریم. با همین دست زنجیر بزنیم، و کفش عزاداران حضرت را جفت کنیم و ظرف سفره حسینی را بشوییم.

با این پا‌ها نباید به هرجا و سراغ هرکاری برویم. به زیارت رفتن، حرم رفتن، مسجد رفتن، در جماعت شرکت کردن، به مجالس اهل بیت (ع) رفتن، قضای حوائج برادران دینی، در راحتی پدر و مادر سعی نمودن و سایر کارهای خیر باعث می‌شود خدا توفیق بیشتر و بهتر برای رفتن به مجالس اهل بیت (ع) را به ما عنایت فرماید.

خودداری از خوردن مال شبهه‌ناک و مواظبت بر خوردن مال حلال، یکی‌دیگر از مقدمات مهم ورود به این ماه حرام است.عمریست که دل دادم و دلدار نیامد عمرم ز غمش سر شد و غمخوار نیامد

ای وای که یک هفته دگر مانده بگوییم‌ای اهل حرم میر و علمدار نیامد…

خدایا بار گناهانم باز هم سنگین شد، در غدیر به امید بخشیده شدن لب از آب غذا کشیدم، ولی باز هم انگار در همین یک هفته پرونده‌ام رو سیاه کردم. خدایا چشم امیدم به قطره اشکیست برای سفینه النجاه تا باز هم گناهانم را بیامرزی، نا‌امیدم مکن.

شهید حججی

 

تصاویر دیده نشده از شهید بی سر «محسن حججی»

 

نظر شما درباره این عکس چیست؟

 

فرهنگ > دفاع مقدس - بیست و ششمین روز مرداد، یادآور بازگشت سرافرازانه آزادگان به میهن در سال ۱۳۶۹ و فرصتی برای مرور رشادت‌های این غیور مردان است.

 

سال‌های آسمانی دفاع مقدس با رشادت‌ها و جانبازی‌های جوانان این مرز و بوم برای همیشه در دل تاریخ ثبت شد تا دیگر هیچ دشمنی به خود حتی جرأت فکر کردن به حمله نظامی به این سرزمین را ندهد.

در میان رشادت‌های رزمندگان اسلام در سال‌های دفاع مقدس ایستادگی و مقاومت عزتمندانه و بی‌نظیر آزادگان سرافراز برگ زرین و درخشانی بود که حیرت جهانیان را به دنبال داشت. آزادگانی که در سخت‌ترین شرایط اردوگاه‌های دشمن بعثی در زیر شکنجه‌های وحشیانه خصم دون پایمردی کردند تا ثابت کنند در اسارت ظاهری نیز خود را رزمنده و مدافع نظام و انقلاب می‌دانند و الحق که این پایمردی آزادگان و سال‌ها تحمل درد و رنج جانبازان کم از شهادت ندارد.

و چه زیبا این فرهنگ ناب مقاومت و ایستادگی در برابر کفر و ظلم امروز به بهترین وجه به نسل امروز جوانان این کشور به ارث رسیده است و اگر روزی آزادگان در برابر دشمن بعثی سر خم نکردند و برای همیشه ماندگار شدند و اگر روزی آزاده‌ای همچون شهید محمد شهسواری با دست بسته در دل دشمن مرگ بر صدام گفت، امروز جوان رعنایی چون شهید مدافع حرم، محسن حججی در بند خبیث‌ترین دشمنان با شکوه و ایستادگی درس آزادگی و عزت به عالم می‌دهد و به تأسی از ارباب خود سر می‌دهد اما سر خم نمی‌کند.

موشک باران سپاه به مقر داعش

 

موشک ایران به داعش با موفقیت اصابت کرد | جزئیات جدید از شلیک موشک ایران به پایگاه داعش

انتقام ایران از داعش, جزئیات موشک ایران به داعش, جزئیات جدید حمله موشکی ایران, فیلم موشک ایران به داعش, موفقیت حمله موشکی ایران به داعش, خر شلیک موشک به داعش, موشک باران داعش, شلیک موشک به مقر داعش, شلیک موشک به دیرالزور سوریه, شلیک موشک سپاه به داعش, جزئیات شلیک موشک سپاه به مقر داعش در دیرالزّور سوریه, جزئیات انتقام ایران از داعش, جزئیات شلیک موشک سپاه به مقر داعش, جزئیات شلیک موشک سپاه به داعش, عکس پایگاه داعش, ویدیو موشک ایران به داعش, ویدیو انتقام ایران از داعش, ویدیو موشک, ویدیو شلیک موشک,

موشک ایران به داعش | دیشب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مقر داعش در دیرالزور را موشک باران کرد. در این حمله موشک های ایرانی ذوالفقار به کار گرفته شدند. سخنگوی سپاه پاسداران از موفقیت حمله موشکی ایران به داعش سخن گفت و جزئیات جدید شلیک موشک ایران به داعش را بیان کرد.

موشک ایران به داعش | دیشب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مقر داعش در دیرالزور را موشک باران کرد. در این حمله موشک های ایرانی ذوالفقار به کار گرفته شدند. سخنگوی سپاه پاسداران از موفقیت حمله موشکی ایران به داعش سخن گفت و جزئیات جدید شلیک موشک ایران به داعش را بیان کرد. 

سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ارتباط تلفنی با شبکه خبر، درباره شلیک ۶ موشک سپاه در شب گذشته به مواضع داعش در دیرالزور سوریه، اظهار کرد: بر اساس اطلاعات موثق، عملیات موشکی ضد داعش موفقیت آمیز بوده است.

وی گفت: موشک‌های سپاه مقرهای فرماندهی و مراکز تسلیحاتی داعش در دیرالزور را درهم کوبید.

سخنگوی سپاه با بیان اینکه شلیک از دو استان عمدتاً سنی نشین به سمت مراکز تروریست‌های داعش، حاوی پیام وحدت همه ایرانیان در مقابل تروریست‌هاست، تاکید کرد: عملیات موشکی سپاه تن‌ها گوشه بسیار کوچکی از قدرت تنبیهی ایران علیه تروریست‌ها و دشمنان بوده است.

13 رجب ولادت حضرت علی (ع)

 

13 رجب ولادت شاه ولایت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)

 

 

میانگین امتیار کاربران: / 12
ضعیفعالی 

 

سیزدهم ماه رجب ؛ سالروز ولادت با سعادت اسدالله الغالب امیرالمومنین مولا علی ابن ابیطالب (علیه السلام) بر عموم شیعیان و محبان آن حضرت مبارک باد.

 

ایوان نجف عجب صفائی دارد             حیدر بنگر چه بارگاهی دارد

 

 

توحید که لا اله الا الله است                        اسلام ، محمد رسول الله است

 

از این دو سخن کسی به جایی نرسد         گر بی خبر از علی ولی الله است

 

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) : من شهر علم هستم و علی (علیه السلام) در اوست. دروغ گوید هرکه فکر میکند از غیر در به شهر وارد شده و نیز دروغ میگوید هرکه گمان دارد مرا دوست دارد و علی (علیه السلام) را دشمن دارد ( و با او دشمنی میکند) اصول کافی جلد 3 صفحه 336

 

احادیث درباره فضایل اسدالله الغالب امیرالمومنین مولا علی (علیه السلام)

 

 

دانلود مجموعه سخنرانی های حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی در مورد فضایل مولی الموحدین حضرت امام امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام

 

امام علي (علیه السلام) : دروغ گفته کسي که ادعاي باور آخرت را دارد و به دنياي فاني دل بسته است.  غررالحکم صفحه 582 حديث 7292

 

امام علي (علیه السلام) : روزگار صفحه هاي عمر شما است ، پس بهترين کردار خود را در آن ثبت کنيد.  غررالحکم صفحه 120 حديث 2058

 

مجموعه احادیث حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)

 

 

فداكاري و جوانمردي

 

در جنگ اُحُد بر اثر جلوه‌ گري مال دنيا در چشم برخي از مسلمانان،آنها سنگر را بر خلاف دستور رسول خدا خالي گذاشتند و دشمن از همان زاويه حمله كرد و شكست سختي بر ارتش اسلام وارد آمد و بسياري پا به فرار گذاشتند و جز افراد معدودي كنار پيامبراكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) باقي نماندند و از اين رو لطمات سنگيني بر اميرمؤمنان علي(علیه السلام) وارد شد. ايشان در احاطه‌ي دشمن قرار گرفت و براي كشتنش هجوم آوردند. در آن تنگناي بس خطرناك، تنها كسي كه پروانه‌ وار بر گرد شمع وجود رسول اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) مي ‌چرخيد و از همه طرف،ضربات نيزه و شمشير دشمن را به جان خود مي‌خريد،علي(علیه السلام) بود كه بنا به نقلي 90 زخمِ كاري بر بدن مباركش وارد آمد.پس از جنگ مي‌ خواستند بخيه كنند كه از بس زخم‌‌ها به هم نزديك بود، دشواري در كار بخيه پيش مي‌آمد. در آن صحنه‌ي اعجاب انگيزِ فداكاري علي(علیه السلام) بود كه نداي تحسينِ آسماني از جانب خدا رسيد:

 

(لا فَتَياِلاّ عَلِيّ لا سَيْفَ اِلاّ ذوالْفَقار)

 

{جوانمردي جز علي كو و شمشيري جز ذوالفقار علي كجاست}؟

 

در جنگ خيبر كه جنگ عظيمي بود،ديگران رفتند و شكست خورده برگشتند و ترس و وحشتي عجيب ارتش اسلام را فرا گرفت،تا يك شب رسول خدا فرمود:

 

(لَاُعْطِيَنَّ الرّايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللهُ وَ رَسُولُهُ كَرّارٌ غَيْرَ فَرّار لا يَرْجِعُ حَتّي يَفْتَحَ اللهُ عَلَي يَدَيْهِ).بحارالانوار،جلد21،صفحه‌ي3.

 

(فردا من پرچم را به دست مردي مي ‌دهم كه هم او خدا و رسولش را دوست دارد هم خدا و رسولش او را دوست دارند؛حمله ‌وري كه تا دشمن را از پا در نياورد، روي از دشمن بر نمي‌ تابد تا اينكه خداوند پيروزي را بر دستان مبارك او جاري سازد).

 

اصحاب اين سخن را كه شنيدند، به يكديگر نگاه كردند كه آيا كيست آن مرد؟ تا صبح شد و رسول اكرم‌( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: علي كجاست؟ گفتند: يا رسول الله، علي به چشم‌ درد سختي مبتلا شده و قادر به حركت نيست و پيش پايش را نمي ‌بيند. فرمود: او را بياوريد.دستش را گرفتند و با همان حال كه چشمش بسته بود، به حضور رسول اكرم‌( صلی الله علیه و آله و سلم ) مشرّف شد.رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) اندكي از آب دهان خود به چشم‌ هاي علي(علیه السلام) كشيد.چشم‌ها باز و روشن شد. پيامبراكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) پرچم را به دستش داد. علي(علیه السلام) رفت و فاتح برگشت.

 

برتر از عبادت جنّ و انس

 

جنگ احزاب (غزوه‌ي خندق) سخت‌ ترين جنگ‌ ها بود؛ زيرا همه‌ي قبايل با هم متّحد شدند و يكجا به مدينه و مركز اسلام حمله آوردند.در آن جنگ، عمروبن عَبدوَدّ، رزمنده‌ي نامدار، كه با هزار رزمنده برابر بود،به مقابله با اميرالمؤمنين(علیه السلام) آمد.آنجا بود كه رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود:

 

(بَرَزَ الايمانُ كُلُّهُ اِلَي الشِّرْكِ كُلِّهِ).همان،جلد20،صفحه‌ي215. {تمام ايمان با تمام كفر روبه‌ رو شد}

 

در همان جنگ بود كه رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود:

 

(لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَة الثَّقَلَيْنِ).بحارالانوار،جلد41،صفحه‌ي91،به اين عبارت آمده است:«لَمبارَزَڑ عَلِيِّ بنِ ابيطالب لِعَمْرِوبْنِ عَبْدِوَد اَفْضَلُ مِنْ عَمَلِ اُمَّتي اِلَي يَومِ القِيامَة)

 

(يك ضربت شمشير علي در روز خندق افضل از عبادت همه‌ي جنّ و انس است).

 

از اين بيان رسول اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) معلوم مي ‌شود كه اگر آن روز عمروبن عَبدوَدّ به شمشير علي كشته نمي‌ شد، اساس اسلام منهدم گشته و اثري از اسلام و قرآن و شخصيّت پيامبر باقي نمانده بود و لذا تا روز قيامت، هر چه عبادت از جنّ و انس صادر شود، همه از بركات يك ضربه‌ي شمشير علي(علیه السلام) در روز خندق است.

 

حال برخي از نويسندگان بي‌اطّلاع يا مغرض، فتوحات اسلامي صدر اسلام را به كساني نسبت مي‌ دهند كه في‌الواقع آنان در اين پيروزي‌ها نقش چنداني نداشته ‌اند و اگر به فرض آن فتوحات رابتوان نام اسلامي و الهي روي آن گذاشت، محصول ايمان و شجاعت سربازاني بوده است كه دست پرورده‌هاي رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده‌اند و آنان بودند كه اين پيروزي و افتخارات را كسب كردند و نه كسان ديگر وآن كس كه توانست در جزيزة العرب شاخ‌هاي شجاعان عرب را بشكند و پيل ‌تنان آنها را به زانو در آورد و بيني مستكبران گردنكش را به خاك بمالد و قدرت آسماني اسلام را مستقرّ گرداند،اسدالله الغالب، امام عليّ‌بن ابيطالب(علیه السلام) ،بود.

 

آري،پس از اين كه سفره با فداكاري‌هاي علي(علیه السلام) گسترده شد، ديگران آمدند و بر سر سفره‌ي آماده نشستند و ناجوانمردانه با صاحب سفره هم به جنگ و ستيز برخاستند و آن چنان فضا را تيره و تار كردند كه مولاي مظلوم ما فرمود:ديگر صلاح اسلام و مسلمين در اين نيست كه من قيام كنم و شمشير بكشم و مسند را بگيرم؛چون در اين صورت، جنگ داخلي پيش مي‌آيد و اساس دين به هم مي ‌ريزد.

 

(فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذيً وَ فِي الْحَلْقِ شَجيً).نهج‌البلاغه‌ي فيض،خطبه‌ي3.

 

(صبر كردم مانند كسي كه خار در چشم و استخوان در گلويش گير كرده باشد).

 

كتمان فضيلت علي(علیه السلام)

 

برخي رسمشان اين است هر جا فضيلتي براي اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) ببينند اگر توانستند آن را منكر مي‌ شوند و اگر نتوانستند توجيهش مي كنند مانند مطلب «سدّالابواب الّا باب علي» كه خدا دستور داد تمام درهايي را كه از خانه‌ هاي اصحاب به مسجد پيامبر باز مي ‌شد ببندند، مگر درِ خانه‌ي علي كه آن همچنان باز بماند. معلوم است كه فضيلتي بسيار بزرگ است كه تنها دري كه به خانه‌ي خدا باز مي‌ شود، درِ خانه‌ي علي باشد تا احكام خدا از آن در به بندگانش برسد و بندگان نيز از آن در رو به خدا بروند و از بركات خدا برخوردار گردند.امّا اينجا هم مي ‌گويند اين يك امر عادي است و براي جلوگيري از بي‌نظمي واردين به مسجد، دستور دادند درها بسته شود و فقط يك در باز بماند.

 

نابودگر مارقين

 

در غزوه‌ي حُنَيْن، پس از اين كه مسلمانان فاتح شدند، رسول اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) غنايم جنگي را در بين مجاهدين تقسيم مي ‌كردند.در اين حين،مردي بلند بالا، در حالي كه اثر سجده در پيشاني‌اش پيدا بود، وارد شد و سلام كرد و جَسورانه گفت:

 

(اِعْدِلْ يا رَسُولَ الله).

 

(اي رسول خدا،[در تقسيم مال] عدالت را رعايت كن).

 

رسول اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود:

 

(وَيْحَكَ اِذْ لَمْ يَكُنِ الْعَدْلُ عِنْدي فَعِنْدَ مَنْ يَكُون).

 

(واي بر تو! اگر من عادل نباشم، پس چه كسي عادل خواهد بود)؟

 

يعني، من كه خود از جانب خدا بنيان‌ گذار قانون عدلم،اگر عدالت را رعايت نكنم، پس از چه كسي توقّع عدالت مي‌ توان داشت؟ اصحاب كه از اين گستاخي برآشفته بودند،در مقام تنبيه او برآمدند.ولي رسول اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: رهايش كنيد.او در آينده پيرواني پيدا خواهد كرد كه از دين بيرون مي ‌روند و به دست محبوب ‌ترين خلق خدا كشته مي ‌شوند.اين يك خبر غيبي بود كه رسول خدا آن روز داد.سال‌ها گذشت تا جنگ نهروان پيش آمد و همين آدم در آن جنگ، در حالي كه سردسته‌ي خوارج بود،به دست مولا كشته شد.او حرقوص بن زهير بجلّي ملقّب به ذوالثَّدْيَه بود.

 

مارقين، يعني همان خوارج نهروان، دوازده هزار نفر بودند كه بعد از داستان حكميّت رودرروي امام ايستادند و به محاربه با امام پرداختند.تاريخ خوارج به‌ راستي از عجايب تاريخ اسلام است؛ زيرا آنها جمعيّتي بودند نه كافر نه منافق، بلكه متعبّداني پرهيزكار بودند كه ارتكاب كبيره را نه تنها فسق بلكه كفر مي ‌دانستند. قاري قرآن و شب زنده ‌دار و كاملاً مقيّد به ظواهر احكام اسلام بودند؛ البتّه، دينداراني دين ‌نشناس و خشكه مقدّس‌ هايي عاري از معرفت و شناخت حقيقت دين بودند. به عذر اين كه چرا اميرالمؤمنين(علیه السلام) حكميّت را قبول كرده است، گفتند: او كافر شده است و از اينرو، به ستيز با امام برخاستند و شمشير به روي حضرت كشيدند.امام آنها را به طرق گوناگون نصيحت كرد تا اين كه هشت هزار نفر برگشتند و چهارهزار نفر باقي ماندند و كشته شدند. همان مرد جسور (حرقوص بن زهير ذوالثّديه) سر دسته‌ي خوارج هم در ميان كشته‌ها بود.امام ميان كشته‌ ها مي ‌گشت تا جسد او را پيدا كند.همراهان امام از يافتن او مأيوس شدند و گفتند: معلوم مي ‌شود كه او كشته نشده است.امام(علیه السلام) فرمود:

 

(وَاللهِ ما كَذَبْتُ وَ ما كُذِبْتُ).

 

{به خدا قسم، نه من دروغ گفته‌ ام نه به من دروغ گفته شده است}.

 

پيامبر به من خبر داده است كه او به دست ما كشته خواهد شد.او حتماً كشته شده و جسدش ميان اجساد است.بالاخره گشتند و پيدايش كردند و سرش را بالاي نيزه زدند و منادي ندا مي ‌كرد:

 

(صَدَقَ اللهُ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ). «راست گفت خدا و رسولش نيز راست گفت».

 

آنچه رسول خدا قبلاً خبر داده بود تحقّق يافت و آن مرد و پيروانش كشته شدند.

 

علم جوشان امام اميرالمؤمنين(علیه السلام)

 

كميل بن زياد نخعي، كه از اصحاب سرّ امام اميرالمؤمنين(علیه السلام) به حساب مي ‌آمد. (امام(علیه السلام) بعضي مطالب را كه ديگران اهليّت شنيدن آن را نداشتند، با كميل و چند تن ديگر، با اختلاف درجاتشان،در ميان مي ‌گذاشت) از امام(علیه السلام) پرسيد: «مَا الْحَقيقَةُ»؛ «حقيقت چيست»؟ امام(علیه السلام) فرمود:«ما لَكَ و الْحَقيقَة»؛ «تو را با حقيقت چه كار»؟ كميل گفت: «اَوَلَسْتُ صاحِبَ سِرّكَ»؛ «آيا من صاحب سرّ شما نيستم»؟ امام فرمود:

 

(بَلَي،وَلكِنْ يَرْشَحُ عَلَيْكَ ما يَطْفَحُ مِنّي).نقل از روضات الجنّات،جلد6،صفحه‌ي403.

 

(آري هستي،ولكن ترشّحي از كف سر ريز از ديگ سينه‌ام به تو مي ‌رسد).

 

وقتي ديگ غذا در حال جوشيدن است و در ميان آن، نخود و لوبيا و عدس و ديگر موادّ غذايي موجود است، در آن حال، كفي روي ديگ مي‌آيد و اندكي از اطراف آن بيرون مي ‌ريزد.آن كف ارزش غذايي ندارد.حال، امام(علیه السلام) به كميل فرموده است:تو قادر به تحمّل علوم و معارف مكنون در وجود من نيستي.گاهي كه ديگ سينه‌ام به جوش مي‌آيد و اندك كفي از آن سرريز مي ‌كند، ترشّحي از آن كف به تو مي ‌رسد و لبي از آن تر مي ‌كني.

 

زمان ديگري، در حالي كه به سينه‌ي شريفش اشاره مي‌ كرد، خطاب به كميل فرمود:

 

(هاإِنَّ هَيهُنَا لَعِلْماً جَمّاً (وَ أشَارَ بِيَدِهِ إِلَيصَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً).نهج‌البلاغه‌ي فيض،حكمت139.

 

(اين سينه ‌ي من درياي موّاج علم است.اي كاش كسي را مي ‌يافتم كه توانايي تحمّل آن را مي ‌داشت).

 

آري، علي(علیه السلام) را نه تنها دنياي ديروز نمي ‌شناخت،دنياي امروز هم او را نمي‌ شناسد و تا آخرين روز هم، آن چنان كه بايد،او را نخواهد شناخت.

 

آيا اين اهليّت در دنياي امروز هست كه تاب تحمّل اسرار او را داشته باشد؟به نقل از مرحوم كليني(ره)،امام صادق(علیه السلام) به ابوبصير كه از اصحاب حضرت بود، فرمود:

 

(يَا أبَا مُحَمَّدٍ إنَّ عِنْدَنَا وَ اللهِ سِرّاً مِنْ سِرِّ اللهِ وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللهِ وَ اللهِ مَا يَحْتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لا مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ لِلْإيمَانِ وَ اللهِ مَا كَلَّفَ اللهُ ذَلِكَ أحَداً غَيْرَنَا وَ لا اسْتَعْبَدَ بِذَلِكَ أحَداً غَيْرَنَا).كافي،جلد1،صفحه‌ي402.

 

( به خدا قسم، در نزد ما سرّي از اسرار خدا و علمي از علم خدا هست.به خدا قسم، آن سرّي كه از خدا نزد ما هست، نه تنها شما تاب تحمّل آن را نداريد، بلكه هيچ ملك مقرّبي و هيچ پيامبر مرسلي و هيچ مؤمن ممتحني كه خدا قلب او را مورد آزمايش قرار داده و مقبول شده است،تاب تحمّل آن را ندارد.به خدا قسم، جز ما، خداوند اَحَدي را مكلّف به تحمّل آن نكرده است)

 

برگرفته از کتاب امام علی (علیه السلام) حقیقت ایمان فضیلت پنهان(از تالیفات آیت الله ضیاء آبادی)


هاشمی هم رفت

هفته بسیج

5 آذر سال 1358، توسط امام خمینی (ره) فرمان تاریخی تشکیل بسیج مستضعفان صادر شد.

تشکیل بسیج مستضعفان، ارتش 20میلیونی به فرمان امام خمینی (ره) هوشیاری و درایت بی نظیر حضرت امام (ره) از جمله اساسی ترین عوامل در جهت خنثی‌سازی توطئه‌ها به حساب می‌آید که به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و با سقوط لانه جاسوسی آمریکا در تهران و برملاشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه آمریکا، شیطان بزرگ با ضربه‌ای سخت و جبران ناپذیر روبرو شد.

اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی و اظهارات صریح حکام آمریکایی مردم و رهبران کشور و بویژه حضرت امام را با این حقیقت آشکار مواجه ساخت که احتمال مداخله نظامی آمریکا و هجوم به جمهوری اسلامی، امری بعید و غیرممکن نبوده و با توجه به سوابق این کشور در جهان لزوم آمادگی مردم جهت مقابله و رویارویی را در کوتاهترین زمان ممکن آشکار می‌ساخت.

بر این اساس امام امت در پنجم آذرماه سال 1358؛ یعنی در مدتی کمتر از یک ماه بعد از انقلاب دوم، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمودند:

«یک مملکت بعد از چند سالی که 20 میلیون جوان دارد باید 20 میلیون تفنگدار داشته باشد و 20 میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب پذیر نیست.»

 مردم دلسوخته و مسلمان پاکباخته که دل در گرو عشق به انقلاب و هدف‌های والای آن داشتند، با آمادگی و قصد و اراده خلل ناپذیر جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب، گروه‌های مقاومت مردمی را در پایگاه‌های بسیج و در آن زمان در مساجد سراسر کشور تشکیل دادند.

 

هفته بسیج گرامی باد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هفته بسیج یاد آور خاطرات بسیاری در اذهان مردم ایران است خاطراتی که رابطه مستقیم با حیثیت و آبروی یک ملت و سرزمین دارد .

دفاع مقدس آیینه تمام نمای فداکاریها و رشادتهای بسیجیان است آنانی که لشگر مخلص خدا بودند و چه خالصانه قدم در میعادگاه عشاق گذاشتند.

بسیجی بودن یک افتخار بزرگ است چرا که در وصف بسیج همان بس که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند: بسیجی یعنی علی(ع) که تمام وجودش وقف اسلام بود پس پیرو علی(ع) بسیجی واقعی است کسی که علوی باشد در همه زمینه ها.

 

در وصف بسیجیان مخلص همین جمله فرمانده دلیر سپاه توحید شهید حاج محمدابراهیم همت بس است که فرمود :من خاک پای بسیجیها هم نمی شوم. و این است جایگاه بسیجیان واقعی در عالم.

اما بسیج امروز یک سازمان یا یک نهاد یا یک شخصیت حقوقی و حقیقی نیست بسیج به برکت خون شهدایش شناخته می شود بسیج یک فرهنگ ، گفتمان و یک ایدئولوژِی اصیل در جهان بشریت است و حد و مرز نمی شناسد بسیجی ثبت نام ندارد بسیجی بودن به ویژگی های والای اخلاص و تقوا بستگی دارد ودر یک کلام بسیجی یعنی پیرو ولایت و  مزین به نور رهبر.

بسیج از بطن مردم است و جنبشی خودجوش و مردمی است که تفاوتی اساسی با دیگر جنبش ها دارد و آن عدم عدول از ارزشهای اولیه و اتکا به نیروی مردمی است بسیج امروز در همه عرصه ها حضوری جهادگونه دارد هرکجا نیاز احساس شود بسیج اولین ارگان است همیشه بسیج پیشرو بوده است و خار چشم دشمنان بسیج در مسائل سیاسی و جناح بندی ها ، صف بندی ها وارد نمی شود ولی در عین حال آگاه است و بصیرت در ان یک اصل است دوست را از دشمن می شناسد و اسیر خواسته های گروهی نمی شود بسیج پشتیبان ولایت فقیه و پیرو رهبر است و لا غیر.

 

  

        سالروز بسیج یاد آور دفاع مقدس و آنهمه افتخار برای ملت شرافتمند ایران مبارک باد

 

 

دفاع مقدس

 

اعجوبه دفاع مقدس را بهتر بشناسیم
جنگ تحمیلی ارتش بعث علیه جمهوری اسلامی ایران شهدای زیادی از میان فرماندهان کارکشته کشورمان گرفت.  

جنگ نیابتی آمریکا توسط عراق به انقلاب نوپای اسلامی ایران 31 شهریور 1359 با حمله جنگنده‌های این کشور آغاز شد. در این میان زن و مرد و پیر و جوان به دفاع از میهن شتافتند و به مقابله‌ای عظیم روی آوردند. جنگ تحمیلی ارتش بعث علیه جمهوری اسلامی ایران شهدای زیادی از میان فرماندهان کارکشته کشورمان گرفت.

سردار شهید حسن باقری

غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری متولد ۵ اسفند ۱۳۳۴ در تهران ملقب به سقّای بسیجیان؛ جوان‌ترین فرماندهِ جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ ایران و عراق بود. وی به‌عنوان جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه نقش مهمی در موفّقیّت رزمندگان ایران در عملیات‌های فتح‌المبین، رمضان و بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر داشت. وی در هنگام شهادت، سِمت قائم‌مقامی فرماندهِ نیروی زمینی سپاه را برعهده داشت.

 

01.jpg

 

حسن در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۳۴ مصادف با روز تولد حسین بن علی در تهران به دنیا آمد. منابع دیگری محل تولد دقیق او را روستای افشرد از توابع بخش خواجه شهرستان هریس از استان آذربایجان شرقی می‌دانند که بعدها به همراه خانواده به تهران مهاجرت نموده‌اند. وی دوره دبستان را در مدرسه مترجم الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساند.

در سال ۱۳۵۴ در رشته دامپروری دانشگاه ارومیه پذیرفته شد. وی بعد از سه ترم از دانشگاه اخراج شد و در اسفند ۱۳۵۶ لباس سربازی را به تن کرد. دوران آموزشی سربازی را در نقده گذراند و از آن‌جا به ایلام فرستاده شد. در ایلام با روحانیون شهر، از جمله سید یدالله صدری امام جمعه شهر ارتباط داشت و اخبار پادگان را به وی منتقل می‌کرد.

 

02.jpg

 

در سال ۱۳۵۷ در پی فرمان امام روح‌الله الموسوی خمینی مبنی بر فرار سربازها از پادگان‌ها، با استفاده از غفلت مأمورین از سربازی فرار کرد. به دلیل برخورداری از آموزش نظامی، به همراه سایر اعضای خانواده و دوستانش در تصرف کلانتری ۱۴ و پادگان عشرت‌آباد در تهران نقش بارزی داشت.

وی تا خرداد ۱۳۵۸، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت. در سال ۱۳۵۸ با ورود به روزنامه جمهوری اسلامی در سرویس فرهنگی و سیاسی فعالیت خود را آغاز کرد. در این مدت بنا به دعوت سازمان امل، از طرف این روزنامه به عنوان خبرنگار، سفر ۱۵ روزه‌ای به لبنان و اردن انجام داد و طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابسامان مسلمانان در آن منطقه تهیه کرد. پس از بازگشت در خرداد ماه سال ۱۳۵۸، دیپلم ادبی گرفت و سپس دوباره در امتحان وررودی دانشگاه‌ها شرکت کرد و با رتبه ۱۰۴ در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول شد.

 

03.jpg

 

هم در بین دوستان و هم در بین دشمنان سردار شهید حسن باقری را با نام اعجوبه جنگ می‌شناختند 

حسن باقری اوایل ۱۳۵۹ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. در همان سال با آغاز فعالیتش در اطلاعات سپاه، نام مستعار حسن باقری را برای خود برگزید. وظیفه او در اطلاعات سپاه شناسایی گروهک‌ها بود. گفته می‌شود سردار محسن رضایی مسوول وقت اطلاعات کل سپاه، نام مستعار حسن باقری را برای وی برگزید.

باشروع جنگ میان ایران و عراق، در روز 31 شهریور ۱۳۵۹، به همراه عده‌ای از پاسداران در هنگامی که جایگاه نیروهای عراق در خوزستان تثبیت شده بود، راهی جبهه‌های جنوب شد. سردار یحیی رحیم صفوی؛ حسن باقری را از فرماندهان نابغه سپاه ایران می‌داند. در دورانی که در جنگ حضور داشت با استفاده از تجربیاتی که در زمان خبرنگاری خود در ایران و لبنان به دست آورده بود، به جمع‌آوری اطلاعات، نقشه‌ها و کالک‌های عملیاتی و ضبط صدا در جبهه‌های ایران پرداخت و این اسناد را به گزارش‌های سازمان‌یافته تبدیل کرد.

 

04.jpg

 

وی در اول مهرماه ۱۳۵۹ راهی جبهه جنوب شد و از بدو ورود اقدام به راه‌اندازی واحد اطلاعات رزمی کرد. او خود شخصا بارها جهت دستیابی به اطلاعات از وضعیت دشمن به مواضع یگان‌های سپاه سوم ارتش بعث نفوذ می‌کرد.

حسن باقری مؤسس واحد اطلاعات و عملیات سپاه است. وی از ابتدای ورودش به اهواز در پایگاه منتظران شهادت به منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به همراه عناصر اطلاعاتی، به جمع‌آوری نقشه‌ها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آن‌ها پرداخت. فعالیت‌های او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آن‌ها، منجر به راه‌اندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب گردید. این واحدها پس از گذشت حدود ۳ ماه از شروع جنگ، در تمامی محورهای جنوب (از آبادان تا دزفول) مستقر شدند.

 

05.jpg

 

حسن باقری، استعداد بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن و پیش بینی حرکات احتمالی ارتش عراق، در آینده را داشت. از آن جمله پیش‌بینی وی در دی ماه سال ۱۳۵۹ مبنی بر حرکت ارتش عراق جهت الحاق محور شمال  – جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط جفیر و بستان بود که عراق در کمتر از یک هفته با نصب پل‌های نظامی متعدد و تلاش گسترده این کار را انجام داد.

حسن باقری در دی ماه ۱۳۵۹ به عنوان یکی از معاونین ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکست محاصره سوسنگرد، فرماندهی عملیات امام مهدی، فتح، ارتفاعات الله‌اکبر و دهلاویه نقش مهمی داشت. این نبردها در شرایطی اجرا می‌شد که عملیات منظم نیروهای خودی با مشکل مواجه شده بود و اغلب بدون نتیجه می‌ماند. پس از برکناری ابوالحسن بنی‌صدر و با توجه به شرایط سیاسی آن زمان در ایران، در اجرای عملیات فرمانده کل قوا شرکت داشت و پس از مجروح شدن یحیی رحیم صفوی، هدایت عملیات را به عهده گرفت.

 

06.jpg

 

حسن باقری علاقه زیادی به کادرسازی و تربیت نیرو برای فرماندهی داشت. مهدی زین‌الدین از معروفترین پرورش یافتگان اوست که بعدها به فرماندهی لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب رسید. به عقیده محسن رضایی فرمانده سپاه ایران در زمان جنگ، موفقیت نیروهای مسلح ایران با روش توسعه تجربی حاصل شد که حسن باقری از متخصصین و مبدعین آن بود. این روش موجب تدوین نظام دفاعی شامل اندیشه دفاعی، اصول و قواعد عملیات، دکترین نظامی و اصول و قواعد رزم برای ایران گردید. این روش مبتنی بر اصول منطقی و تجارب پایه در سال اول نبرد نیروهای ایران و عراق بود، که با کمک اصول منطقی از تجارب پایه دانش دفاع انقلابی ساخته می‌شد. مستندسازی تجارب و مفهوم‌سازی تجربی و توسعه دانایی محور اساسی این روش به شمار می‌آید.

سرانجام سردار شهید حسن باقری در روز 9 بهمن‌ماه سال 1361 در فکه به آرزوی دیرین خود رسید و به لقاالله پیوست

 

 

26مرداد سالروز ازادگان

كتابشناسي آزادگان ـ‌ 2

ين رويداد بزرگ دو هفته پس از اشغال نظامي كويت توسط ارتش صدام و دو روز پس از آن صورت گرفت كه صدام در نامه‌اي به رئيس‌جمهوري وقت ايران ـ تسليم مفاد قرارداد 1975 الجزيره و شرايط ايران شد و از جمله قول داد از مرزهاي ايران عقب‌نشيني و اسيران ايراني را آزاد كند.

اسراي ايراني از چند نقطه مرزي با تشريفات وارد كشور شدند. بوسه بر خاك ايران و زيارت حرم امام خميني(ره) و بيعت با مقام معظم‌ رهبري از نخستين برنامه‌هاي آزادگان بود.

از جمله اقداماتي كه پس از بازگشت اسيران صورت گرفت، تشكيل ستاد رسيدگي به امور آزادگان بود. اين ستاد 22 مرداد 1369 براساس قانون حمايت از آزادگان مصوب 23 آذر 1368 مجلس شوراي اسلامي تشكيل شد و در نخستين گام با مساعدت و همراهي ديگر دستگاه‌ها تبادل بيش از 40000 آزاده و به همين تعداد اسير عراقي را انجام داد. بعد از اين، ستاد رسيدگي به امور آزادگان بيش از 270 واحد ستادي در سراسر كشور تشكيل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمينه‌هاي گوناگون آغاز كرد. 

 

میلاد سعید امام رضا ع

 

اي كه چون من هزارها داري

آسماني پُر از دعا داري

دستهايم دخيلتان هستند

بسكه دستِ گره گشا داري

از گدا هم كريم ميسازي

بسكه اعجاز كيميا داري

من هواي تورا به سر دارم

تو هواي دلِ مرا داري

هرچه بيمار هم بيايد باز

تو برايِ همه دوا داري

دلشكسته كسي به من ميگفت:

خوش به حالت امام رضا داري

 

میلاد مبارک

عملیات مرصاد

 

 

27تیرماه 1367 ایران قطعنامه 598 را پذیرفت اما ارتش صدام در 31 تیرماه به خاک ایران حمله و از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی کرد. پس از ضد حملات موفق ایران، ارتش عراق در جبهه‌های میانی و غرب کشور نیز مبادرت به عملیات نظامی کرد که جمهوری اسلامی با بسیج مجدد نیروهای مردمی و نظامی این حملات را ناموفق گذاشت.
 
نیروهای عراقی عقب‌نشینی کرده و رژیم بعث در اول و سوم مرداد ماه رسماً عقب‌نشینی خود را از جبهه‌های جنوب و میانی و غرب کشور را اعلام کرد.
 
این عقب نشینی اما پایان طولانی‌ترین جنگ متعارف کلاسیک قرن بیستم نبود و 4 مردادماه همان سال عراق و سازمان مجاهدین خلق عملیات مشترکی را با عنوان «فروغ جاویدان» که در ایران «مرصاد» نام گرفت، آغاز کردند.
 
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس در بیست و هشتمین سالگرد این عملیات و با توجه به فعالیت‌های اخیر این فرقه علیه جمهوری اسلامی در پرونده‌ای با عنوان «روایتی از مرگ یک سازمان» به بازخوانی این عملیات و قرائت سلوک جدید این فرقه خواهد پرداخت.
 
متن زیر چکیده‌ی گفتگوی اختصاصی خبرگزاری فارس با یکی از منافقینی است که پیش از این انجام شده و در این بخش، وی به تشریح عملیات مرصاد از نگاه خود پرداخته است.
 
«هادی شعبانی» راننده یکی از روسای وقت گروهک منافقین (مژگان پارسایی) و از نیروهای حاضر در عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) حدود 20 سال از زندگی خود را در این گروهک سپری کرد و سرانجام در سال 1383 از پادگان «اشرف» گریخت و به ایران بازگشت.
 
فارس: موضوع عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) و حمله نظامی به ایران چگونه به شما ابلاغ شد؟
 
بعد از قبول قطعنامه از سوی ایران بود که مسعود (رجوی) سریعاً جلسه‌ای گذاشت و گفت باید تا یک هفته دیگر به ایران حمله کنیم چراکه قبول قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی نشان دهنده ضعف نیروهای ایرانی در جبهه‌های جنگ است و گفت که ما مقصر بودیم که ایران قطعنامه را قبول کرد چون وقتی ما در عملیات «چلچراغ» مهران را تصرف کردیم، شعار «امروز مهران، فردا تهران» سر دادیم و رژیم ایران ترسید که ما بتوانیم وارد تهران شویم و به همین خاطر سریعا آتش بس را پذیرفت.
 
بعد از این صحبت‌ها بود که سازماندهی جدید شروع شده و تیپ‌ها و لشکر‌های جدید تشکیل شدند.
 
بعدها مسعود عنوان کرد که در یک طرح هماهنگ با ارتش عراق قرار شده بود آنها (نیروهای عراقی) از جنوب به ایران حمله کنند تا ما بتوانیم به راحتی از سمت غرب پیشروی کنیم.
 
فارس: شب قبل از شروع عملیات در جلسه معروف به «توجیه فروغ» یا خداحافظی نیز حضور داشتید؟
 
بله، همه نیروها بودند. مسعود در آن جلسه سخنرانی مفصلی کرد و گفت همین فردا باید حرکت کنیم و حتی به فرمانده محور تهران گفت: «وقتی به تهران رسیدید اتاق کار سابق من در خیابان علوی را آماده کنید تا من بیایم و در آن مستقر شوم» و بعد خطاب به نیروها گفت: «بعد از ورود به تهران تا 48 ساعت هر کاری خواستید بکنید و هر کسی را که خواستید بکشید تا اینکه من فرمان عفو عمومی دهم!»
 
فارس: نیروها چقدر به موفقیت در این عملیات امیدوار بودند؟
 
همه ما فکر می‌کردیم که واقعا این طرح عملی است. مسعود می‌گفت نیروهای ایران دیگر انگیزه جنگیدن ندارند و مردم هم خسته شده‌اند و منتظر جرقه‌ای هستند تا علیه حکومت شورش کنند. حتی وقتی به او گفتیم در بعضی یگان‌ها کمبود نیرو داریم، مسعود می‌گفت نگران نباشید در اولین شهر که وارد شویم مردم به ما می‌پیوندند و کمبودها جبران می‌شود.
 
از طرفی هم برای ما که با انگیزه مبارزه به سازمان پیوسته بودیم، این عملیات آخرین فرصت بود که بر اساس تصور و القائات سازمان، یا می‌کشیم و پیروز می‌شویم یا کشته می‌شدیم.
 
فارس: ولی همان موقع نیروهای ایران توانسته بودند ارتش عراق را از جنوب ایران عقب بزنند. این برای شما جای سوال نبود که چطور کشوری که به قول شما ضعیف شده می‌تواند چنین کاری کند؟
 
شما باید به این نکته توجه کنید که ذهن ما (نیروهای منافقین) یک ذهن تاکتیکی نبود و این مسائل را نمی‌دانستیم. مثال ما، مثال اسکی‌بازی بود که روی برف احساسات لیز می‌‌خورد. ما قدرت تحلیل نداشتیم و حتی نمی‌توانستیم روی نقشه کار کنیم. فرماندهان به ما می‌گفتند همین مسیر مستقیم را که برویم بدون مقاومت به کرمانشاه می‌‌رسیم و از آنجا هم همدان، ساوه، آوج و بعد تهران. ما هم قبول کردیم.
 
الان که نگاه می‌کنیم می‌توانیم بفهمیم این نوع عملیات از اول شکست خورده بود. استفاده از زره پوش‌های لاستیک‌دار و حرکت در یک خط آن هم روی جاده آسفالت، امکان موفقیت نداشت ولی آن موقع کسی از نیروها این چیزها را نمی‌دانست.
 
در واقع آن شب، شب اتمام حجت مسعود با بچه‌ها بود و طوری صحبت کرد که همه می‌گفتند همین امشب حمله را شروع کنیم. حتی برخی افراد در شبانه روز 2 ساعت می‌خوابیدند و فقط کار می‌کردند به همین خاطر خیلی از نیروها در حمله فروغ از فرط خستگی در میدان نبرد خوابشان برد!
 
فارس: برای انجام عملیات آموزش خاصی هم دیدید؟
 
آموزش ها بسیار مختصر بود و آن‌ هم برای کسانی که 2، 3 روز قبل از اروپا برای شرکت در عملیات آمده بودند. فقط هم آموزش تیراندازی با کلاش و کلت بود. کسانی که حین عملیات می‌رسیدند، همین آموزش مختصر را هم نمی‌دیدند و فقط سلاحشان را می‌گرفتند و به میدان جنگ فرستاده می شدند.
 
سازمان به دروغ به آنها می‌گفت مثلا الان در کرمانشاه هستیم شما هم به آنجا بروید. افرادی در اروپا بودند که بچه خود را تحویل همسایه‌شان داده بودند تا به عملیات برسند. کسانی که حتی دست چپ و راست خود را نمی‌دانستند، چه برسد به استفاده از سلاح!
 
فارس: نیروهایی که در این عملیات شرکت داشتند شامل 3 دسته می‌شدند. یک دسته اعضای قدیمی سازمان که آموزش دیده بودند، یک دسته اعضایی که از کشورهای دیگر اضافه شدند و دیگری هم اسراء سازمان. در مورد دو دسته آخر قدری توضیح بدهید.
 
نیروهای از خارج آمده آموزش ندیده بودند و با این انگیزه در عملیات شرکت می‌کردند که از این خوان نعمتی که گسترده شده بود، بهره‌ای ببرند! به این امید بودند که مثلا رژیم ایران تغییر کند و آنها به پست و منصبی برسند که اکثرا هم در عملیات کشته شدند. اما وضعیت اسرا از این هم وخیم‌تر بود.
 
هرگوشه میدان نبرد، جنازه منافقین بر روی زمین مانده بود
فارس: چطور؟
 
برخی از این اسرا، اسیران ایرانی حاضر در زندان‌های عراق بودند که در به بدترین شکل با آنها رفتار می‌شد.
 
سازمان از این فرصت استفاده کرد و به آنها گفت اگر برای شرکت در عملیات به ما بپیوندید آزاد خواهید شد. برخی از آنها به این امید که در حین عملیات بتوانند فرار کنند، قبول کردند. اما غالب این اسرا کسانی بودند که در عملیات «آفتاب» اسیر شده بودند که تعدادشان به حدود 300 نفر می‌رسید.
 
این اسرا بیشتر از نیروهای ارتش بودند که تعدادی در سردشت، تعدادی در فکه و تعدادی هم حین عملیات چلچراغ اسیر شده بودند.
 
همه این اسرا در پادگان معروف به «دبس» در کرکوک نگهداری می‌شدند که اردوگاه اسرای سازمان بود. وقتی عملیات شروع شد سازمان مجبور بود از حداکثر نیروهایش استفاده کند به همین دلیل سراغ این اسرا رفت.
 
برخی از اسرا اعلام آمادگی کردند که تعدادشان کم بود. بقیه آنها را در اتاقی حبس کردند و مقداری آب و غذا برایشان گذاشته و به آنها گفتند هر موقع در عملیات پیروز شدیم می‌آییم سراغ شما.
 
یکی از مسئولان عملیات به نام «احمد واقف» گفت روز دوم مجددا سراغ آنها رفتیم و به دروغ به آنها گفتیم که ما توانستیم کرمانشاه را تصرف کنیم هر کس می‌خواهد بیاید.
 
تعدادی گول خوردند و آمدند و مابقی را دوباره حبس کرده و رفتیم، به این ترتیب سازمان توانست حدود 40 نفر از اسرا را در عملیات شرکت دهد که اکثر آنها هم در صحنه عملیات گریختند.
 
سازمان هم این موضوع را می‌دانست ولی می‌گفتند چاره‌ای نیست و باید تعداد نیروها را افزایش داد. این زمانی بود که «کرند» در حال تصرف توسط نیروهای ایران بود و این یعنی محاصر نیروهای سازمان در اسلام آباد.
 
فارس: شما در عملیات مرصاد در چه واحدی بودید؟
 
من در عملیات مرصاد در واحد توپخانه مشغول بودم، فرمانده لشکرمان هم «مهین رضایی» معروف به «آذر» بود. روز عملیات یک توپ 122 همراه 2 دستگاه آیفا مهمات تحویل ما شد که 4 نفر بودیم.
 
تا اسلام آباد درگیری خاصی نداشیتم تا اینکه به تنگه چهار زبر رسیدیم. آنجا درگیری کوچکی رخ داد ولی به هر صورتی بود توانستیم راه را باز کنیم تا به حسن آباد رسیدیم که درگیری اصلی شروع شد.
 
حوالی 10 صبح بود که از ناحیه شکم مجروح شدم و من را به زیر پل حسن آباد که اکثر زخمی‌های مرصاد آنجا بودند، منتقل کردند. از حسن آباد به فرمانداری اسلام آباد رفتیم.
 
تعداد زخمی‌ها خیلی زیاد بود و اکثرا حال وخیمی داشتند، ما را از آنجا به کرند و سپس به سر پل ذهاب بردند و از سرپل ذهاب بوسیله هلی‌کوپتر عراقی به بیمارستانی در بغداد منتقل کردند.
 
هوا در حال تاریک شدن بود که تعداد زخمی‌ها در بیمارستان به قدری شد که مابقی مریض‌ها را از آنجا منتقل کردند و بیمارستان به صورت کامل در اختیار سازمان قرار گرفت.
 
من از ناحیه شکم تیر خورده بودم و حال خوبی نداشتم، جالب اینجاست که بعد از اتمام عملیات و شکست کامل سازمان، برخی از فرماندهان پیش ما می‌آمدند و به دروغ می‌گفتند که کرمانشاه را تصرف کردیم و آنجا مستقر هستیم!
 
من 8 ماه بستری بودم و بعد از آن هم تا 2 سال تحت نظر دکتر قرار داشتم.
 
فارس: دوستانتان از صحنه درگیری مطلب خاصی به شما نگفتند؟
 
یکی از آنها خاطره‌ای تعریف کرد که بد نیست اینجا بازگو شود تا ببینید رافت و عطوفتی که سازمان و خصوصا مسعود رجوی از آن دم می‌زد چگونه بود. استراتژی سازمان در عملیات «فروغ» استراتژی «پرچم نظامی» بود. یعنی هر کس که جلوی شما را گرفت او را بکشید و این «هر کس» یعنی پاسدار.
 
یکی از دوستان تعریف می‌کرد که تعدادی از نیروهای پاسدار را در عملیات «فروغ» اسیر کردیم و آنها را با دست بسته در گوشه‌ای نگه داشتیم. هوا خیلی گرم بود و آنها بسیار تشنه بودند. یکی از افراد پیش فرمانده گردان «عبد الوهاب فرجی» (افشین) رفت و از او پرسید با این اسرا چه کار کنیم؟ افشین که علاقه زیادی به کلت داشت اسلحه‌اش را بیرون آورد و با اشاره گفت همه آنها را این طور آب بدهید.
 
با اشاره افشین، همه اسرا تیرباران شدند و اجساد آنها روی هم ریخته شد و از آن عکس گرفتند. این عکس تا مدتها به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای عملیات فروغ جاویدان در جلسات نمایش داده می‌شد.
 
فارس: بازتاب شکست عملیات فروغ در داخل سازمان چطور بود؟
 
بازتاب این شکست آنقدر وحشتناک بود که مسعود تنها یک هفته بعد از آن اعلام نشست عمومی کرد و دستور داد تا همه نیروها حتی مجروحین را از بیمارستان به این نشست بیاورند.
 
من آن موقع در بیمارستان بستری بودم با همان تخت بیمارستان مرا به سالن آوردند. وضع خیلی خراب بود و اکثر نیروها بریده بودند چون از یک طرف به تهران نرسیده بودیم و از آن بدتر اینکه دوباره به عراق برگشتیم و نمی‌دانستیم آینده چه می‌شود، آتش بس هم که برقرار شده بود.
 
فارس: سازمان برای ترمیم این وضعیت چه کار کرد؟
 
مسعود در آن نشست شروع به توجیه کرد و این کار را هم خوب بلد بود. مثلا می‌گفت ما در این عملیات 1500 کشته دادیم در حالی که توانستیم 55 هزار نفر از نیروهای رژیم را بکشیم! و حرف‌هایی از این دست. با این حال فضای بعد از مرصاد بسیار سنگین بود.
 
سازمان برای شکستن این فضا اقدام به وارد کردن نیروهای جدید از اروپا کرد، به آنها می‌گفتند چند ماه برای آموزش بیاید و هر کس که خواست می‌تواند بعد از آموزش برگردد. مسعود می‌گفت ما خودمان را برای عملیات فروغ 2 آماده می‌کنیم، ولی دیگر فایده‌ای نداشت. این وضع ادامه پیدا کرد تا اینکه بعد از حمله امریکا به عراق به اوج خود رسید.
 
* جشن بزرگ سازمان ترور صیاد شیرازی بود
 
فارس: یکی از افرادی که هیچ گاه نامش از ذهن منافقین پاک نخواهد شد شهید صیاد شیرازی است. واکنش سازمان به ترور ایشان که نقش موثری در سرکوب عملیات فروغ داشت چه بود؟
 
بله. اصولا هر عملیات موفقی که در داخل ایران انجام می‌شد سازمان جشن مختصری می‌گرفت ولی ترور صیاد یک اتفاق ویژه بود و سازمان هم سنگ تمام گذاشت. آن روز جشن عمومی اعلام شد و تیر هوایی و شیرینی و شام جمعی هم دادند. اتفاقی که به ندرت می‌افتاد. مسعود هم در یک نشست عمومی این ترور را تبریک گفت. بالاخره شهید صیاد یکی از فرماندهان بزرگ عملیات مرصاد بود که ضربه سختی به پیکر سازمان وارد کرد.