برگشتم...

خدایا! 
آدم‌های خوب سر راهم بگذار ... .
حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه‌ هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی؛ 
بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود... 
کلامش؛ نگاهش؛ حتی نوشته‌اش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی. 
فقط از دستِ خودِ خدا برمی‌آمده که آن آدم را،
یا کلام و نگاه و نوشته‌اش را برای آن لحظه‌ خاص‌ سرِ راه زندگی ما بگذارد.
شاید یکی دیگر از دعاهای روزانه هم بتواند این باشد که خدایا:
من را هم از واسطه‌ها‌ی خوب‌کردنِ حالِ بنده‌هایت قرار بده...

خدایا...

من را با تقواي خودت سعادتمند گردان

و با مرکب نافرماني ات به وادي شقاوت و بدبختي ام مکشان.
در قضايت خيرم را بخواه
و قدرت برکاتت را بر من فروريز تا آنجا که تأخير را در تعجيل‌هاي تو

و تعجيل را در تأخيرهاي تو بپسندم تا آنچه را که پيش مي اندازي دلم

هواي تاخيرش را نکندو آنچه را که بازپس مينهي من را به شکوه و گلايه نکشاند.
...پروردگار من!
... من را از هول و هراس‌هاي دنيا و غم و اندوه‌هاي آخرت، رهايي ببخش
و من را از شر آنان که در زمين ستم ميکنند در امان بدار.

غزه...

این روزها نمازهای یومیه مسلمانان غزه پنجگانه نیست

 

ششگانه است : صبح ، ظهر ، عصر ، مغرب ، عشاء و میت…

....

شب عفو است و محتاج دعایم / ز عمق دل دعایی کن برایم


اگر امشب به معشوقت رسیدی / خدا را در میان اشک دیدی


بگو یا رب فلانی رو سیاه است / دو دستش خالی و غرق در گناه است


بگو یا رب تویی دریای جوشان / در این شب رحمتت بر وی بجوشان


التماس دعا

تدبیر تو...

خدايا، به راستي که تغيير تدابير تو و سرعت انجام اراده وتقديرات تو، بندگان عارفت راباز داشت

از اين که در حال نعمت‌به دوام بخشش تو اطمينان کنند و در حال نقمت، از رحمت تو نوميدگردند!

اکنون منم که با فقر و نيازمنديم به تو توسل مي‌جويم و چگونه‌به حضرتت توسل جويم با فقري که

محال است دامان غناي تو رابيالايد. چسان از اين حال که دارم به تو شکايت آورم، در حالي که‌هيچ چيز

بر تو پوشيده نيست. چگونه حرفهاي دلم را براي تو بيان‌کنم و حال آن که از همه آنها آگاهي!

چگونه ممکن است اميدهايم‌ را که رو به سوي تو دارند، به نوميدي بدل سازي و حال مرا نيکونگرداني

با آن که قوام آن به دست توست.

خداوندا! جز تو كسی را ندارم

الهي! اگر دوستي نكردم، دشمني هم نكردم، اگر بر گناه مصرّم،

اما بر يگانگي تو مُقرّم. الهي! اگر توبه، بي‌گناهي است، پس تائب كيست؟

و اگر پشيماني است، پس عاصي كيست؟ الهي! از پيش خطر و از پس راهم نيست؛

دستم گير كه جز تو پناهم نيست. الهي! گهي به خود نگرم، گويم از من زارتر كيست؟

گهي به تو نگرم، گويم از من بزرگوارتر كيست. الهي! تو ما را جاهل خواندي، از جاهل

جز خطا چه آيد؟ تو ما را ضعيف خواندي، از ضعيف جز خبط چه آيد؟ الهي! اگر چه بسي

طاعت ندارم، اما جز تو كسي را ندارم، اي دير خشم و زود آشتي.

الهي! همچنان بيد، به خود مي‌لرزم، كه مباد آخر به جويي نيَرزَم.

تو بمان...

نخستين بار، خدا از نام خويش، نام تو را آفريد . از رسالت برگزيدگان خويش،

سهم شانه هاي بردبارتو قرار داد. فانوس شبانه روز علم را در دست هايت نهاد

و تو را روشن گر جاده هاي هستي رقم زد.

تو ناگزيري از اين خطير بي پايان . تو گماشته پروردگاري، فراروي آدميان نابلد...

واژه واژه آموزه هاي سبز تو، آنچه از لب هاي دانشمند تو مي ترواد

و برگ برگ آنچه به دل ها مي آموزي، دست هاي دعايي بي وقفه اند تا

منزلت بلند بالاي تو را نزد پروردگار، والاتر کنند. پس در اين مسافت دشوار، صبور

بمان و در جاده ها جاري شو و راه روشن کن که خداوند، تو را

به رستگاري نزديک،رهسپار مي کند .

تو بمان، تا هيچ حديث خداگونه اي ناگفته نماند!

تو بمان، تا هيچ تاريک بي روزني از نسل جهل، در دل ها ادامه نيابد!

معلم عزیز روزت مبارک.

الهى سزاوار شفاعت نيستم


الهى بر تنهاييم در پيشگاهت و تپيدن قلبم از ترست و لرزه اندامم از هيبتت

رحم كن‏ زيرا گناهانم؛ اى پروردگار من  مرا در جاى رسوايى و خوارى در پيشگاهت

نشانده پس اگر سكوت كنم كسى از جانب من سخن نمى‏ گويد و اگر شفيع و ميانجى

بطلبم سزاوار شفاعت نيستم.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست و بزرگواريت را در باره خطاهايم شفيع من فرما و گناهانم

را با گذشت خود بر من ببخش و جزايم را از عقوبت خود قرار مده‏ و دامان احسانت را بر من بگستر

و مرا در پرده عفوت بپوشان و با من بسان نيرومندى رفتار كن كه بنده‏ اى ذليل

با زارى به درگاهش رفته و او بر وى ترحم نموده يا بسان رفتار ثروتمندى رفتار كن كه فقيرى

سر راهش نشسته و او از وى دستگيرى نموده.


الهى...


الهى جز با حفظ تو قدرت وفاى به توبه خود ندارم و جز به قوت تو توان خوددارى از

گناهان ندارم پس مرا با نيروى كافى تقويت كن و خود عهده ‏دار نيروى باز دارنده از گناهم باش.

الهى هر بنده ‏اى كه به سويت باز گردد و حضرتت به علم غيبى كه دارى مى‏ دانى كه او توبه شكن

و باز گردنده به گناه و خطاى خويش است پس من به تو پناه مى ‏برم از آنكه چنين باشم‏.

اينك اين توبه مرا چنان توبه ‏اى قرار ده كه پس از آن نيازمند توبه ‏اى ديگر نباشم توبه ‏اى كه سبب

نابودى گناهان گذشته و ايمنى از گناه در بقيه ايام عمر باشد.

خداوندا از نادانى خود از پيشگاهت عذر مى‏ خواهم و در باره كردار بدم از تو بخشش مى ‏طلبم

پس از روى احسان مرا در پناه رحمت خويش در آور و از راه تفضل لباس عافيت بر من بپوشان.


خدايا! مگذار....

خدايا! به من، توفيق تلاش در شکست، صبر در نوميدي، رفتن بي همراه، جهاد بي سلاح،

کار بي پاداش، فداکاري در سکوت، دين بي دنيا، مذهب بي عوام، عظمت بي نام،

خدمت بي نان، ايمان بي ريا، خوبي بي نمود، گستاخي بي خامي، مناعت بي غرور،

عشق بي هوس، تنهايي در انبوه جمعيت، دوست داشتن بي آنکه دوست بداند، روزي کن.

خدايا! مگذار ، که: ايمانم به اسلام و عشقم به خاندان پيامبر، مرا با کسبه ي دين،

با حَمَله ي تعصّب و عَمَله ي ارتجاع، هم آواز کند، که: آزادي ام اسير پسند عوام گردد،

 که: دينم، در پس وجهه ي ديني ام، دفن شود،

که: عوام زدگي، مرا مقلد تقليد کنندگانم سازد،

که: آنچه را حق مي دانم، به خاطر آن که بد مي دانند، کتمان کنم!