فقط...گاهیــــــــ ــ ....
گاهی وقت ها نوشتنتــــــــــــ نمی آید
قدم زدن را هم دوست نداری
چای هم برایت بیمزه شده
دلت گریه می خواهد
از حرف زدن با دیگران حالت بـــــــــــــد می شود
حتی اعصابت هم خورد نیستــــــــــــــــــ
خسته نیستیــــــــــــــــــــــــــ
دل زده نیستی
اما تادلت بخواهد غمـــــــــــــــــــــــ داری
شاید الکـــــــــی.....
و شاید فقط خدا را می خواهی .
او باشد و تو
شاید بعضی وقت ها حالتان مثل همیشه منــــــــــــــــــــــــــ است.
این شب هااین روزها................می گذرد
فقط تو در کنارم هستی .... و من تنها با تو به بی انتها میرسم....
باز هم ، امــــــــــــــــــــا.....
و اگر تو را نداشتم
چقدر انتخاب دشوار بود.
نقطه چینـــــــــــــــــــــ :چشمانم باران می خواهد...
یک نفر دلتنگ است
یک نفر میبافد
یک نفر میشمرد
یک نفر میخواند
زندگی یعنی: یک سار پرید
از چه دلتنگ شدم؟
دل خوشی ها کم نیست:مثلا این خورشید
کودک پس فردا
کفتر آن هفته
یک نفر دیشب مرد
وهنوز نان گندم خوب است
وهنوز آب میریزد پایین
" دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چایی !
به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...(تفکر غلط ممنوع)
به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به لبخند!به یک سلام !
به یک تعریف
به یک تایید به یک تبریک ...!!!